می گفت زندگی دیگه براش رنگ و بویی نداره!
همه ی کارهای روزمره اش را انجام می دهد ولی فقط به عنوان یک وظیفه، بدون هیچ حس و حالی!
می گفت گاهی فکر می کنم ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودم که مجبور به تحمل اینهمه رنج و سختی باشم. من که از وقتی خودم را شناخته ام ناراحت و غمگین بوده ام!
یکدفعه گفت “توی هفته ی پیش حتی به مردن هم فکر کردم. اگه بمیرم هیچ اتفاقی برای کسی نمی افته و فقط من راحت میشم. حتی فکر کردم که چجوری میتونم خودمو بکشم! به قرص فکر کردم که بچه بازیه! به پرت کردن خودم از ساختمون هم فکر کردم ولی مرگ سخت و بد شکلیه! ولی به دار زدن فکر کردم!
پرسیدم وسیله ای هم برای این کار داری؟
گفت اینکه وسیله نمی خواد، حتی با یک ملافه ساده هم میشه!
……………………………………..
- امروزه خودکشی یکی از بحث برانگیزترین عوامل مرگ ومیر در جهان به شمار می رود.
در هر 40 ثانیه یک نفر جان خود را می گیرد.
- براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی هرگونه اقدام عمدی برای پایان دادن به زندگی، خودکشی محسوب می شود.
توجه توجه
پیشگیری از خودکشی، صرفا در حیطه وظایف دانشجویان و یا متخصصان روانشناسی نیست.
بلکه نجات جان یک نفر، وظیفه همه ما می باشد.
(پس لطفا ادامه مطلب را با دقت بخوانید، شاید روزی در جایی و برای فردی به کارتان آمد)
- خودکشی علل متفاوتی دارد که عبارت است از: فردی، اجتماعی و خانوادگی.
در علل فردی می توان به ژنتیک و خلق و خوی فرد اشاره کرد یا گاهی اوقات احساسی که فرد نسبت به خودش دارد ممکن است منجر خودکشی شود. یا حتی عدم احساس تعلق به کسی یا چیزی یا جایی و یا احساس سربار بودن نیز ممکن است یکی از علل فردی اقدام به خودکشی باشد.
یکی دیگر از عواملی که موجب خودکشی می شود علل اجتماعی ست که می توان به جایگاه فرد در جامعه و همچنین مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه اشاره کرد.
از جمله علل خانوادگی هم می توان تجارب ناگوار و آسیب زای دوران کودکی، طلاق والدین، بیماری خود فرد، بیماری والدین، فوت والدین، خشونت های خانوادگی و بی توجهی والدین و اطرافیان را نام برد.
(خودکشی راه حل دائمی برای مشکل موقتی ست.)
- میزان شیوع خودکشی و همچنین خودکشی موفق در مردان بیشتر از زنان است.
- سن اقدام به خودکشی از 15 تا 29 سال و همچنین دوران سالخوردگی عنوان شده است.
- از نشانه های افراد خودکشی گرا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- احساس و ابراز ناامیدی و یاس
- گفتن جملاتی از قبیل: چقدر این زندگی مزخرفه! ای کاش اصلا به دنیا نیومده بودم!کاش شب بخوابم و صبح بیدارنشم!
- گوشه گیر و منزوی شدن
- درگیر شدن با مصرف مواد مخدر و الکل
- داشتن نوسانات خلقی مثل شادی یا غم زیاد به طور متناوب
- خودکشی تکانشی در نوجوانان بیشتر است.
- شکست عشقی در سنین پایین و از دست دادن همسر(در مردان) در سنین بالا ، ریسک خودکشی را بالا میبرد.
- تشخیص بیماریهای روانپزشکی
لازم به ذکر است که خودکشی به یکباره و یک شبه اتفاق نمی افتد و فرد طی مراحلی اقدام به خودکشی می کند و حتی ممکن است یک فردی سال ها در فکر خودکشی باشد.
پس همانگونه که در بالا اشاره کردم خودکشی ابتدا با فکر کردن به خودکشی آغاز می شود یعنی فرد با خود می گوید که ای کاش به دنیا نیامده بودم.
مرحله دوم، ای کاش می مردم یا کاش تصادف می کردم و راحت می شدم.
مرحله سوم، یک آرزو و میل و خیالی که خودم را از بین ببرم ایجاد می شود(کاش می شد خودم را بکشم).
مرحله چهارم، در این مرحله فرد از آرزو خارج می شود و تبدیل به یک هدف یا راه حل یا استرانژی و تصمیم می شود.
( یک تصمیم مبهم و کلی)
مرحله پنجم، فرد دیگر تصمیم خودش را برای خودکشی گرفته است.(تصمیم قطعی بدون طرح و برنامه خاص)
مرحله ششم، شروع به تصمیم به نوع خودکشی
می گیرد.(طراحی و برنامه ریزی)
مرحله هفتم، اقدام و عمل
در بهترین و خوشبینانه ترین حالت حداقل سه ماه سیر این افکار طول می کشد و ما به عنوان درمانگر(در صورت مراجعه به ما) زمان برای مداخله خواهیم داشت.
نکته: از دست دادن معنای زندگی می تواند با انگیزه فرد برای خودکشی مرتبط باشد ولی الزاما هرکسی که معنای زندگی ندارد، اقدام به خودکشی نمی کند.
نکته: افراد مبتلا به افسردگی به احتمال بیشتری دست به خودکشی می زنند ولی لزوما برطرف کردن علایم افسردگی منجر به تغییر نظرفرد از عمل خودکشی نخواهد شد.
(ارنست همینگوی نویسنده معروف به دلیل افسردگی و وجود علایم خودکشی در بیمارستان بستری شد پس از درمان و برطرف شدن علایم افسردگی، از بیمارستان مرخص شد.
متاسفانه پس از مرخصی اقدام به خودکشی کرد و مرد.)
اقدامات لازم در مواجهه با فرد خودکشی گرا
در صورتی که با چنین افراد و نشانه هایی مواجه شدید:
لطفا از کمک های حرفه ای استفاده کنید.
123 اورژانس اجتماعی
1480 سامانه مشاوره سازمان بهزیستی
و در ادامه به توصیه های زیر توجه بفرمایید:
- تا جای ممکن فرد را تنها نگذارید.
- اگر فرد در شرایط بحرانی است، ابتدا شرایط وی و همچنین درباره ابزاری که برای خودکشی در دسترس دارد بپرسید و سعی کنید اورا از آن شرایط و ابزار دور کنید.
- (مثلا اگر کنار پنجره در طبقه ششم ساختمان است در حین صحبت کردن از او بخواهید که پنجره را ببندد و اتاق را ترک کند و به صحبت خود ادامه دهید.)
- به وی اطمینان بدهید که وجودش برای شما مهم است و برای حمایت از او هر کاری انجام می دهید.
- به احساسات فرد توجه کنید و اجازه بروز احساسات را به او بدهید.
- از مداخلات سیستمی استفاده کنید به عبارت دیگر از افراد خانواده و دوستان فرد کمک بگیرید تا احساس سربار بودن نکند و نیاز به تعلق فرد ارضا شود.
- در صورت کشف خشونت، در جهت حذف آن کوشش کنید.
- در جهت آموزش مهارت های تاب آوری و حل مسئله به فرد کمک کنید.
- در فرهنگ سازی برای ترغیب فرد به بروز رفتارهای کمک خواهی و یاری طلبانه کوشا باشید و خودتان نیز عامل باشید.
- در سطح اجتماعی توجه دولت ها به ایجاد عدالت اجتماعی و توجه به معیشت و رفاه افراد و همچنین ایجاد مراکز تفریحی و فرهنگ سازی به جهت بالا بردن سطح نشاط در جامعه.
توجه توجه
بعد از خودکشی برای بازماندگان چه بجای میماند!
خودکشی در بازماندگان احساسات متفاوت دردناکی را ایجاد می کند.
ممکن است یک نفر شوکه شود که اصلا چه شد و چرا این کار را کرد!
دوم احساس گناه است که من چقدر در این کار مقصر بوده ام. هر چقدر سن فرد بازمانده کمتر باشد، احساس گناه بیشتری را تجربه خواهد کرد.
سوم احساس خشم است که توسط بازماندگان تجربه می شود.خشم از دنیا که چقدر بد و نا عادلانه است که چنین اتفاقی افتاده و خشم از عزیز از دست رفته که چرا چنین کاری کرده است.
در اینصورت ممکن است افراد دچار سوگ پیچیده شوند به عبارت دیگر سوگ از دست دادن عزیز با سوگ و خشم و شاید شرم و احساس گناه درهم تنیده شود و تبدیل به سوگ پیجیده شود.
در اینصورت بهتر است بازماندگان برای درمان سوگ پیچیده به درمانگر مراجعه نمایند.
با امید به اینکه افراد با ایجاد معنا در زندگی برای خود و دیگران، از موهبت زندگی با تمام سختی ها و رنجها، لذت ببرند و در جهت کمال انسانی قدم بردارند.
